برای تو نوشت

برای تو نوشت

دلنوشته-احساس من
برای تو نوشت

برای تو نوشت

دلنوشته-احساس من

رویاها

به طور عجیبی از اون روزی که با رحیمه برای آرایشگاه و مزون رفتیم با دیدن عکس های قبل و بعد عروس هایی که درست کرده بودن... دلم می خواد که  یه روز  برم آرایشگاه و این هزینه رو بکنم و بگم که منو به عنوان یک عروس درست کنن بعد لباس عروس هم کرایه کنم و بپوشم بعدشم برم آتلیه چند عکس از خودم بگیرم

هر چند م یدونم عمرا این کار احمقانه رو بکنم اولا که خب شاید نزدیک 10 تومن هزینه این کار احمقانه ام می شه کرایه لباس پول ارایشگاه و عکس.... دوما غصه خنده دار ترش اینه که خب حالا برم لباس عروس رو کرایه کنم دیگه ارایشگاهم برم بگم درستم بکنه اونجوری ..خب چطوری برم اتلیه؟؟؟ دقیقا چطوری باید برم آتلیه؟ تاکسی بگیرم؟ خودم پشت فرمون یک ماشین بشینم برم؟ خب ممکن نیست اصلا ....  نمی دونم چرا اصلا گیر دادم به عکس و اتلیه ...

حالا جالبه که من فقط عکس میگیرم خیلی وقتا دلمم نمی خواد عکس یا فیلم هام رو ببینم دوباره

البته اینستا برای من این خوبی رو داشت که اگرچه سختم بود ولی یه بخشی از عکس های خودم رو در موقعیت های مختلف و جاهای مختلف گرفته بودم البته منظورم عکس های با حجاب هست رو بزارم و با اینکار مجبور باشم هر از گاهی اونا رو نگاه کنم ولی خب موضع در مورد فیلم ها هنوز به شکل قبله یعنی من حتی اگر از موقعیتهای مختلف فیلم میگیرم بعدش اصلا دوست ندارم که نگاهشون کنم و اصلا هم نگاه نمیکنم بعد هر بار هم از  خودم میپرسم تو که نگاه نمی کنی چرا فیلم می گیری؟؟؟ ولی خب هر بار فکر می کنم این بار فرق میکنه و نگاه میکنم خخخخ

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد