برای تو نوشت

دلنوشته-احساس من

برای تو نوشت

دلنوشته-احساس من

پس شنیدار-۱۵

احمق کثافت ....

همیشه باید منو بهم بریزی اصلا تخصصت همینه کلا

من چکار کنم دلم می خواست از این جلسه خواستگاری خنده دار به تفضیل برات بگم از همون اول قصدم همین بود توی دلم کلی ذوق داشتم برات اینا رو بگم به من چه که چرا این ذوق و شوق رو از چهاشنبه تا همین امروز هنوز داشتم و حتی کم نشده ازش

به من چه که تو چی فکر میکنی و چی برداشت می کنی ازش... مگه اینکه دقیقا بهم بگی چی برداشت کردی که اونوقت شاید به دردم بخوره  وگرنه من چی می فهمم اخه جز زجری که میکشم و شدیدتر میشه

وقتی نمی فهمی یا به نفهمی زده ای خودت را که از زیر زبان من فلک زده همه چیز را بیرون بکشی ... درک این را نداری که من درحال مثله مثله شدنم .... روحم روانم حتی جسمم همه چی را باهم از کنارشان می گذرم به امید فهم و درک تویی که به نفهمی میزنی خودرا...

و منی که گیج تر از قبل نمی فهمم رفتارم را.. و این دردناکترین است

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد