برای تو نوشت

برای تو نوشت

دلنوشته-احساس من
برای تو نوشت

برای تو نوشت

دلنوشته-احساس من

فکر می کنم کلا از اینکه عصبانیم کنی سود زیادی نصیبت می شه

خنده داره برام این ایده ولی خب دارم از صبح واقعی بهش فکر می کنم

اخه خوب هم بلدی عصبیم کنی

نمی دونم یک جواب SMS دادن اونم بنویسی تعطیل مثلا چقدر کار داره که سکوت میکنی اونم وقتی خوب می دونی سکوتت منو بهم میریزه ناجور...

همه ساعات رو از پنج شنبه تا ظهر شنبه منتظر بودم البته به خودم بعد یکساعت از دادن پیام که جوابی ندادی فرجه دادم که خب شنبه صبح جواب میده و جلسه رو برای اون روز یا روزهای دیگه اوکی می کنه ولی امروز از صبح به خطا کردنم فکر می کردم که بی توجهیت حالا دیگه معنای دیگه ای داره و اونم اینکه باز من یک خطایی انجام دادم! محرک پاسخی شده این وسط ...

شرطی شده ام انگار

نیازمند آغوشتم ولی این محالی است که از ازل نگاشته شده و راهی برای دریافتش ندارم

منکر حسهایم نیستم ولی می خوام بگویم نیازم به آغوشت گاهی محبته صرفا ، گاهی لمس شدنه، گاهی دریافت نوازشه، گاهی دریافت آرامشه، گاهی دریافت امنیته، گاهی حس اینکه دوست داشتنی هستی،گاهی توجه و گاهی حس بودنه........... و آنچه آشفته ام می سازد این است که همه اینها را من به صورت فیزیکی می خواهم به دست بیاورم در حالیکه عقلم حکم دیگری صادر می کند مبنی بر اینکه بدون آن هم، همه اینها نه تنها قابل دریافته بلکه دریافت هم می کنی! و این برایم عذاب آوره  

نه که الان تو منتظری به یک نفر بله بگم و ازدواج کنم؟!! نه تنها انتظار نداری بلکه تصور می کنم در موقعیت واقعی هم خودت مانعی!

یعنی باید هفت خوان رستم را اینجا برای تو بگذرونم که اوکی بدی وگرنه که عمرا خخخخخخخ

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد