برای تو نوشت

برای تو نوشت

دلنوشته-احساس من
برای تو نوشت

برای تو نوشت

دلنوشته-احساس من

شاید فکر کنی از این همه تعریفی که می شنوم کلی حال خوب را باید تجربه کنم ولی اینطور نیست! 

انکارنمی کنم برام جالبه جذابه و هیجان انگیز ولی در کنار اون حس گناه هم هست جلب توجهی که اولا هیچ وقت اینجوری درکش نکرده بودم استرس این همه توجه و اینکه خب یک چیزی ته ذهنم می گه جلب توجه به هر شکلی گناهه و دوم اینکه خب همون بحث اینکه اینجوری زیر ذره بینی و کوچکترین اشتباهت هم با بدترین شکل بازخورد میگیری 

دیگه اینک حتی داشتن این ذوق و شوق هم بده نباید باشه زشته  

بدترین حالتش که گاهی اصلا بهش فکرم نمی کنم اینکه دوستدارم با همه جزئیات مربوط به ماجرا و همه هیجان خودم اونو برات تعریف کنم این حس که اینها رو براتون بگم با همه جزییات برام عذاب آوره می ترسم چون می دونم دارم کار اشتباهی می کنم که اولا این حس ها رو دارم بعد هم اینکه همه اینها رو برات بگم این یعنی آشکار کردن کردن گناه که قبح اون بریزه 

خب حتی از اینکه بهتون گفتم دوست داشتم هیجانتون رو ببینم احساس گناه میکنم  

از اینکه دوست دارم به نوعی مثلا الان دارم بهتون می گم سایت گروهم برترشد خب واقعا دوست دارم اونو ببنید و نظر بدین یعنی حتی اگه جلسمون حضوری بود دوست داشتم صفحه های فارسی و انگلیسی رو باز کنم و بهتون نشون بدم همونجا.... نمی دونم چرا ولی من اینجا برای سایت خیلی تو این هفته هیجان داشتم و دوستم داشتم به هر کی میگم حداقل خوشحالی رو تو صورتش ببینم هیجان رو نخواستم حالا ولی حداقل وشحالی و تحسین رو ببینم ولی این اتفاق نیافتاد همه یا اصلا دوست نداشتن بشنوند یا یا گوش کردن همراه با تمسخر رو دریافت کردم یا فکر میکردم دارم با خودم حرف می زنم طرف اصلا هیچ واکنشی نداره نسبت به حرفام..... نمی دونم چرا فکر میکنم برقراری یک اتباط باید دوطرفه باشه وقتی این همه سال یاد گرفتم که یکطرفه هست همه اینها ... و من اشتباه می کنم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد